سید علی تنهاست


به حق کوچه و چادر خاکی بیا

بیا که رهبرمان سید علی تنهاست و چاهی ندارد که غصه هایش را با او در میان بگذارد.
بیا که برای علی شمشیرهایشان را در زهر خوابانده اند.
بیا که مادر هم رفت.
بیا که جز تو کسی را نداریم.
بیا و رأس سبز شاپرکهایی باش که در جستجوی قبر یاس سرگردان کوچه های هاشمیند.

تا تو بیایی انتظار را قاب میکنم.

عزیز غایب از نظر

ای پناه بی پناهان به چه کار آید چشم اگر به روی آن عزیز غایب از نظر ، گشوده نشود و به چه کار آید دل اگر قربانی ظهور نگردد.

ای ملجأ نورانی ، زنگیمان بی سامان است . بیا که به یاد تو ، قنوت فرج می خوانیم و زمین را آفتاب فرش می کنیم . ای مولای من بیا که بی تو ، در عشق تنهاترنیم . عصرهای جمعه غم هجر روی تو طاقتمان را طاق کرده است . باور کن که دلتنگی شیعه بس سنگین است .

ادامه مطلب ...

فاطمیه عاشورایی دیگر...

هنوز چند صباحی از غروب محرم نگذشته است که تـاریخ ورق می خورد و ماه جمادی االاول بر آســـمان مــی درخشـد. هنوز جامـه ی سیـاه از تـن عاشقان عاشورایی رخت بر نبسته ،بر تن شیفتـگان فاطـمیه جای می گیرد. هنوز غم از دست دادن سرور عالم،به فراموشی سپرده نشده که غم فراق بانوی عالم اسلام بردل شیعیان جا می گیرد.فاطمیه آمد و دوباره شیعه در عـزاست .دهه ای که شیــعه همدرد با علی (ع) زانوی غم بغل می گیرد و صدای ناله از عرش به گوش می رسد. مگر چه آمده بر اهل این زمین؟!

اینجا خانه ی علی است. اینجاست که گل لبــخند بربرلبان یتیمان شکوفامی شود اینجاست که برق امیددرچشمان در راه ماندگان می درخشد.به در این خانه ما آشیانه ی امید ساخته ایم ما آواره ی عشق کوی زهـرائیم.اینک در غم او به سوگ نشسته ایم .حال با این همه غم انباشته در وجودمان ،کجای بقیع باید تو را بجــــوییم؟!

ای بقیع اگر میدانستی چه کسی را در خود پنهان کرده ای اینگونه آرام بر جای نمی نشستی...این شب ها سکوت نیمه شب بقیع با حضورعلی درهـم می شکند .در این شبـها جا مانـدگان از قافله ی عشـق با پیشانی بنـد ِیا زهـرا به سجـدگاه معشـوق می رونــــد...