بررسی نقش خواص دوپهلو در فتنه اخیر

آنان که همواره به‌گونه‌ای اعلام موضع کرده‌اند که هم چیزی گفته باشند و هم به گمان خود جانب احتیاط را رعایت کرده باشند و به‌قولی تلاش کنند نه سیخ بسوزد و نه کباب، با سئوالی جدی روبه‌رو هستند و آن چرایی این نحو موضع‌گیری است.


بیش از هفت ماه از برگزاری انتخابات باشکوه ریاست‌جمهوری دهم سپری شده و کشور طی این مدت شاهد اتفاقات گوناگون و بعضاً بی‌سابقه‌ای بوده است.
در طول این مدت، جریان‌های سیاسی، شخصیت‌ها و نخبگان عرصه‌های گوناگون، اپوزیسیون داخل و خارج کشور و همه و همه دیدگاه‌ها و نظرات خود را درباره وقایع مختلف اعلام کرده‌اند.
برخی صریح و شفاف و بعضی هم در لفافه، کنایه‌آمیز یا دوپهلو. آنان که صریح و شفاف موضعی له یا علیه اتخاذ کرده‌اند، هم تکلیف خودشان را روشن کرده‌اند و هم تکلیف مردم با آنها روشن است؛ اما آنان که همواره به‌گونه‌ای اعلام موضع کرده‌اند که هم چیزی گفته باشند و هم به گمان خود جانب احتیاط را رعایت کرده باشند و به‌قولی تلاش کنند نه سیخ بسوزد و نه کباب، با سئوالی جدی روبه‌رو هستند و آن چرایی این نحو موضع‌گیری است.
این نوشتار بر آن است تا برخی دلایل این دو پهلویی را بازشناسی کند.
1)‌ برخی خواص مورد نظر، در جریان رقابت‌های انتخاباتی علناً یا در خفا پشت سر نامزدهای ناکام انتخابات بویژه آقای موسوی بودند و شکست این نامزدها، شکست آنان نیز محسوب می‌شد.
لذا شاید حداقل در وهله اول از آنچه پیش آمد خیلی ناراحت نبودند و امید داشتند اعتراضات غیرقانونی به جایی برسد، خصوصاً آنکه بعضاً پیش‌بینی هم کرده بودند!‌این خواص از سویی هم به دلیل روحیه محافظه‌کاری، هم تعلقات یا رودربایستی که با نظام و رهبری داشتند و هم نگران از این که همه تخم‌مرغ‌هایشان را در سبد آقای موسوی بگذارند، یا سکوت پیشه کردند و یا حداکثر مواضعی دوپهلو اتخاذ کردند.

2)‌‌ غالب خواص مورد نظر، همچنین نسبت به نامزد پیروز نه این که انتقاد داشتند یا رقیب بودند، بلکه به‌دلایلی درست یا غلط به مرز کینه و نفرت نزدیک شده‌اند و پیروزی قاطع دوباره احمدی‌نژاد آتش این کینه را برافروخته بود.

بزرگ‌ترین اشتباه این گروه از خواص این بود و هست که آنچه پس از انتخابات رخ داد را ادامه رقابت‌های انتخاباتی تلقی کردند و متوجه نشدند یا نخواستند متوجه بشوند که ماجرا دیگر بحث انتخابات و احمدی‌نژاد نیست بلکه موضوع فراتر از آن است و انتخابات برای عده‌ای صرفاً بهانه‌ برخی ساختارشکنی‌ها و زیرپا گذاشتن اصول شده است.

3)‌ عدم تشخیص حق از باطل، دلیل دیگر رفتار دوپهلوی برخی خواص است. اینکه در شرایط فتنه، اوضاع غبارآلود است و تشخیص حق از باطل دشوار در جای خود صحیح است ولی این‌که خواص هم نتوانند حق را از باطل تشخیص دهند فقط به غبارآلود بودن صحنه برنمی‌گردد بلکه به چشم و دل این گروه از خواص نیز مربوط می‌شود. چشم و دلی که نتواند حق را ببیند و آن را تشخیص دهد باید به خود بازگردد و علت آن را در خود جستجو کند. شاید چرب و شیرین دنیا مانع اصلی این تشخیص باشد!
بحث در این نیست که همه حق یک طرف جمع شده است و همه باطل طرف دیگر که در چنین حالتی عنوان "فتنه " مصداق نداشت و "بصیرت " لازم نبود.
بحث در تشخیص دو جبهه است. جبهه حق و جبهه باطل. در جبهه حق نیز ممکن است خطاهایی رخ دهد که داده است و در جبهه باطل نیز ممکن است حرف‌های حقی هم باشد که هست.
اینکه چه کسانی شروع‌کننده بودند و چگونه شروع کردند و توجه به این‌که نتیجه‌ این رفتار چه بود و چه کسانی از این رفتار حمایت کردند، می‌تواند به تشخیص جبهه حق از باطل کمک کند.

4)‌ عامل دیگر رفتار دوپهلوی برخی خواص، ضعف در ولایت‌پذیری و التزام به آن است. این ضعف در عمل و در صحنه واقعی رویدادها خود را نشان می‌دهد و اگر صدها بار از رهبری تجلیل شود یا گفته شود توجه به سخنان رهبری حلال مشکلات است، اما در عمل التزام نشان داده نشود، مشکلی حل نخواهد شد.
اگر بصیرت مهم‌ترین عامل برون‌رفت از فتنه‌هاست که هست، ولایت نقطه نهایی بصیرت است و هیچ‌کس بدون پیروی از ولی‌ حق نمی‌تواند به بصیرت دست یابد.

5)‌ از دیگر عوامل رفتار و مواضع دو نبش برخی خواص، "عافیت‌طلبی " است.
برخی خواص ممکن است واقعاً نه علاقه‌ای به نامزدهای ناکام داشته باشند و نه تقابلی با نامزد پیروز. حقیقت را هم ممکن است بدانند و در تشخیص آن مشکلی نداشته باشند، اما "عافیت‌طلبی " و میانه راه رفتن برای مصون ماندن از هزینه‌‌های احتمالی، آنان را از بیان آشکار حق باز می‌دارد.
این گروه نیز عملاً کمکی به جبهه حق نمی‌کنند و در شرایط فتنه مثل دیگر خواص دوپهلو رفتارشان به نفع جبهه باطل تمام می‌شود.

سخن آخر

و اما سخن آخر با این گروه از خواص یعنی آنانی که تاکنون به هر دلیل، از موضعگیری شفاف پرهیز کرده‌اند این است که: انتخابات ریاست جمهوری تمام شده است و دولت قانونی مستقر شده و مشغول فعالیت‌ها و انجام وظایف خویش است.
آنچه پس از انتخابات رخ داد، اگر بپذیریم در آغاز اعتراض به نتیجه انتخابات بود و هیجانات مربوط به این مساله، ولی با اعلام نهایی نظر نهادهای قانونی و سخنان رهبر معظم انقلاب دیگر جای هیچ توجیهی برای آنها باقی نمانده است خصوصاً آن که بتدریج جریان‌های معاند نظام بر این موج سوار شدند و کردند آنچه را همه می‌دانیم و تکرارش هم ملال‌آور است. مردم خداجوی، انقلابی و هوشیار کشور نیز با حضور در حماسه 9 دی و 22 بهمن به همه اتمام حجت کردند و نشان دادند برای تبعیت از رهبری و حمایت از نظام خودشان منتظر خواص نمی‌مانند.
خواص مورد نظر هرچند دیر شده است اما هنوز می‌توانند با موضعگیری شفاف و بیان صریح علیه فتنه‌جویان و ظلم بزرگی که با ادعای تقلب به نظام و مردم شد، در جبهه حق قرار گیرند. این گروه البته می‌توانند انتقادات خود به دولت و تاکید بر پیگیری برخی خطاها و اشتباهاتی که در جبهه حق رخ داد و در جای خود بسیار تاسف‌برانگیز است را دنبال کنند. این گروه همچنین می‌توانند از هم‌اکنون برای انتخابات‌های آینده برنامه‌ریزی کنند و مجدداً در چارچوب نظام و قانون به نشاط سیاسی جامعه رونق ببخشند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد