مظلومیت مسلمانان سین کیانگ چین و موج سواری آمریکا

اما وظیفه ما در این بین چیست؟ مایی که مسلمانیم نگران ظلمی که به برادران مسلمانمان و مظلومان غیر مسلمانمان در نقاط مختلف جهان هستیم، چه باید بکنیم؟ مسلما باید راهی بین سکوت مطلق و همصدایی با آمریکا و جریانات آمریکایی را برگزینیم.  

حوادث اخیر چین حساسیت هایی را بر انگیخته است. هر چند این حساسیت ها زیاد گسترده نشده است. اما بروز حساسیت از سوی کسانی که سابقه ی گذشته شان در دفاع از مسلمانان جهان مشخص است، به شدت مساله را قابل توجه کرده است. به خصوص وقتی جریانات ضد اسلامی و ضد انقلاب نیز به این جریان می پیوندند.
لذا در این مطلب قصد دارم به اجمال وضعیت مسلمانان استان سین کیانگ (Xinjiang) چین و حوادث اخیر را بررسی کنم. در ابتدا خوب است کلیتی درباره مسلمانان چین بدانیم. در ادامه در چند بخش نکاتی را بررسی می کنیم. 

1- به واقع مسلمانان چین در مضیغه قرار دارند. فشارهای مختلف در طول سالیان مختلف از سوی دولت های مرکزی بر مسلمانان (چه در سین کیانگ و چه در مناطق دیگر) وجود داشته است. این یک حقیقت است. و چیزی هم نیست که متعلق امروز و دیروز باشد. تاریخ مسلمانان آن کشور همواره شاهد این فراز و نشیب ها بوده است.

مانند باقی نقاط جهان در چین هم مسلمانان در فشار هستند. و وقتی به نسل کشی بوسنی، فشارهای پس از 11 سپتامبر و مسائل مربوط به حجاب نگاه می کنیم، حتی شاید وضعشان بدتر از مسلمانان اروپا نباشد. حداقل کسی را در چین به دلیل حجابش نمی کُشند. به خصوص این که ایالت سین کیانگ یک ایالت خودمختار است که در آن تاحدی آزادی های مذهبی وجود دارد و برخی قوانین (ازدواج، طلاق، قبرستان، معاملات و...) بنا بر دین اسلام اجرا می شود. اما همچنان ظلم ها و محدودیت هایی وجود دارد. چندی پیش که مسعود شجره، مسئول کمیسیون حقوق بشر اسلامی لندن در تهران بود، در این باره صحبت هایی داشت. ما در یک محفل کوچک که پیشش بودیم مثلا از محدودیت های سفرهای حج برای مسلمانان می گفت و یا اشاره داشت که به دلیل سیاست تک فرزندی که دولت چین پی گرفته است، دچار کمبود شدید دختر آماده ازدواج شده است. به همین دلیل از مناطق مسلمان نشین دختران دم بختشان را به سایر مناطق برده و به همسری پسران چینی در می آورند (سایت مرکز حقوق بشر اسلامی لندن چند خبر درباره چین منتشر کرده است + و +). این مسائل به شدت ناراحت کننده است. هر چند به دلیل عدم شناخت ما از وضعیت مسلمانان آنجا بوده است. و البته منی که پیگیر مسائل مسلمانان جهان هستم، شبیه این و حتی بدترش را هم درباره مسلمانان نقاط مختلف جهان از شرق و غرب، می شنوم و خبر دار می شوم. درباره این تبعیضات در چین منابع خبری هر از چندی مطالب را متذکر شده اند. مثلا خبرگزاری فارس، اواخر سال گذشته چند خبر درباره تبعیض ها و ظلم ها به مسلمانان چین داده است : + و + . برنا نیوز هم در اوایل سال 87 یک گزارش درباره تبعیض ها داده است.

2- حال در این وضعیت باید دید ماجراهای اخیر، به خصوص کشتار حدود 150 نفری با 800 زخمی، بر چه اساسی اتفاق افتاده است؟ آیا جریانی اعتراضی به سالیان دراز ظلم و سختی بوده است که به مسلمانان روا داشته شده است یا خیر ماجرای دیگری در کار است؟
درباره این ایالت باید بدانیم که از ترکیب دو نژاد قومی شکل یافته است. اکثریت ایغورها (uyghur) و اقلیت هان (han)؛ که اکثریت قریب به اتفاق مسلمانان این ناحیه از نژاد ایغورها هستند. از مدتها قبل دولت چین تمایل زیادی برای بر هم زدن این ترکیب داشته است. لذا از حضور اقوام هان در این منطقه استقبال و حمایت می کند. به خصوص که اهالی این استان خود را چیزی جدا از کشور چین می دانند. این مساله آنجا اهمیت بیشتری می یابد که این استان از ابتدا متعلق به چین نبوده است. لذا انگیزه های استقلال طلبانه در این منطقه به شدت قوی است.
این اتفاقات اخیر چگونه رخ داد؟ گویا ماجرا این گونه بوده که دو زن کارگر در یک کارخانه از نژاد هان، از تجاوز دو همکار مرد از نژاد ایغوری خبر می دهند. این ماجرا به درگیری های دو طرف کشیده می شود. در درگیری ها دو نفر از ایغورها کشته می شوند. پلیس هم گزارش درستی نمی دهد و لذا تظاهراتی از سوی ایغورها رخ می دهد. در جوابش هم هان ها نیز تظاهرات می کنند و درگیری می شود. و بعد چندین روز پلیس وارد می شود که متاسفانه این کشتار رخ می دهد.  منبع این حرف ویکی پدیا است . منابع خبری معتقدند که در این درگیری خونین، از هر دو نژاد کشته شده اند. خبری که منابع غربی هم آنرا تایید کرده اند. هر چند در آمار ارائه شده از میزان کشته شدگان هر دو نژاد اختلافات بسیار زیادی وجود دارد.
این ظاهر اولیه ی ماجراست. اما تصویری که از این جریان توسط رسانه های غربی و حامیان آمریکا در نقاط مختلف جهان ساخته شد، چیز دیگری است. این حرکات اخیر در چین را حرکتی اعتراضی برای استقلال این استان، به رهبری خانم «ربیعه قدیر» معرفی شد. تمامی خبرگزاری های خارجی از بی بی سی تا العربیه همگی این درگیری ها را درگیری های قومیتی خواندند. اینجاست که نقش این خانم در جریانات اخیر برجسته می شود.
ربیعه قدیر کیست؟*
خانم ربیعه قدیر یا رابیه کادیر متولد ۱۹۴۸ و در حال حاضر فعال حقوق بشر و رئیس «کنگره جهانی اویغور» (World Uyghur Congress) است که برای تجزیه استان سین کیانگ (ترکستان شرقی) فعالیت می کند.
او پس از متارکه با شوهر اولش به تجارت می پردازد و کار خود را در زمینه پارچه و نساجی توسعه می دهد و آنچنان پیش می رود که چندی بعد صاحب دو فروشگاه در شهر ارومچی می شود و از ان زمان به زن میلیونر معروف می گردد. او جزء 5 نفر پولدارترین افراد در چین است. در سال ۱۹81 برای بار دوم ازدواج می کند.
او در سال ۱۹۹۲ رئیس اتاق بارزگانی شین جیان و عضو کنگره ملی خلق گردید و اندکی بعد حامی حقوق زنان شد. در سال ۱۹۹۵ بعنوان عضو فعال نمایندگان دولت چین، در کنفرانس جهانی زن در سازمان ملل متحد سخنرانی و شرکت نمود. در سال ۱۹۹۷ در پی انتقادات شدید از سیاست های دولت ، از نمایندگی کنگره خلق اخراج شدد.
در آگوست ۱۹۹۹ دولت چین او را که قصد داشت، با نماینده و بازرس کنگره امریکا دیدار کند دستگیر نمود، که در مارس سال ۲۰۰۵ آزاد شد. ربیعه کادیر پس از آن از کشور خارج و به آمریکا رفت و به همسر تبعیدی خود پیوست و در حال حاضر هر دو ساکن واشنگتن آمریکا هستند.
او در جولای 2008 (پیش از برگزاری المپیک چین) با جرج بوش، رئیس جمهور وقت ایالات متحده دیدار داشت. وی در این باره گفت: « من از دیدار با پرزیدنت بوش که درست قبل از المپیک پکن صورت گرفت و ایشان طی آن پشتیبانی خود را از ملت اویغور بیان کردند، بسیار مفتخرم. پرزیدنت بوش با این تصمیم که با ما ملاقات کنند، پیام محکمی به دولت چین فرستادند که این دولت نمی بایستی دست به سرکوب زند و حقوق بشر را پایمال نماید»
این سخنان هنگامی بیشتر معنا می یابد که به اهداف کنگره جهانی اویغور توجه شود. چه آنکه این سازمان پس از تاسیس خود از سال 2004 تمام سعی خود را دارد تا به عنوان نماد دموکراسی خواهی و حقوق بشر در سین کیانگ مطرح شود. و اتفاقا حمایت ها آمریکا از این جریان به دلیل همین وابستگی ایدئولوژیک و سیاسی این سازمان به مفاهیم نظام لیبرال دموکراسی است.
به وضوح حرکت ایشان و سازمان کنگره جهانی اویغور، حرکتی در جهت اهداف آمریکا است. در همین راستا تعدادی از نمایندگان کنگره آمریکا با حضور شخص خانم قدیر به حمایت کامل از خانم قدیر و انتقاد از چین پرداختند.
و جالب آنکه در بیانیه ای که در سایت واحد مرکزی خبر ترکستان شرقی (www.uygur.org) آمده است برای دریافتن اهداف این جریان نیز حائز اهمیت است. در این بیانیه با تاکید بر اینکه حرکت اعتراضی آنها یک حرکت دینی نیست، از آقای اوباما، از ناتو، از دولت و مردم اسرائیل کمک خواسته شده است! و جالب آنکه از مردم اسرائیل با عنوان برادر نام برده اند.
خانم قدیر همچنین به وضوح «جنبش اسلامی ترکستان شرقی» را رد کرده است. و با توجه به افکار ایشان و نیز توجه به ضرور بودن دستور حجاب در اسلام و اینکه ایشان حتی یک عکس با حجاب ندارند، کاملا مشخص است که حرکت ایشان یک حرکت سکولار و غیر دینی است (اگر ضد دینی نباشد!!).
در حوادث اخیر نیز این جریان خود را به شدت مطرح و به عنوان حامی این معترضان اعلام کرد. این در حالی است که جنبش اسلامی ترکستان شرقی در جریانات اخیر کاملا کناره گرفت. و نقشی در آن نداشته است. جالب آنکه این جنبش اسلامی، مانند باقی حرکت های اسلامی در جهان، از سوی آمریکا به عنوان گروهی تروریستی شناخته می شود!
لذا با توجه به مباحث فوق به نظر می رسد که این تحلیل درست باشد که این ناآرامی های اخیر، نه در راستای دفاع از ظلمی که به مسلمانان می رود که در حقیقت یک حرکت تجزیه طلبانه به رهبری جریانی سکولار است که در راستای منافع آمریکا جهت فشار بر چین قرار دارد. در حقیقت این گروه قرار است نقش دالای لاما در تبت و نا آرامی های آن علیه دولت چین و همپیمانی با آمریکا ایفا کنند. تبت نیز در سال گذشته دچار نا آرامی هایی شد که آنها نیز خواستار استقلال این منطقه از چین بودند. و به صورت صریح با حمایت آمریکا از این جریان همراه بود.

3-    در این شرایط واکنش شدید ترکیه نیز کاملا قابل درک است. ترکیه از زمان آتاتورک برای جایگزینی ناسیونالیسم به جای دین، بر نژاد و قومیت ترک تاکیدات بسیاری داشته است. از همان موقع کشور ترکیه خود را مسئول همه ترک های جهان می داند. و آرمان اتحاد دنیای ترک، یک درخواست همیشگی آن است. تا آنجا که وزارتخانه ای برای ترک های خارج از ترکیه ایجاد کرده است. و بر همین سیاق حمایت از ترکمن های عراق (فراتر از حمایت سیاسی و در حد کمک نظامی)، ترکمن های افغانستان، چچن و ترک اویغور چین کاملا واضح است.
و جالب آنکه حرکت های تجزیه طلبانه سین کیانگ،  برای ترکستان شرقی (نامی که برای خود قائلند) پرچمی برگزیده اند که عینا شبیه پرچم ترکیه است. و تنها رنگ آبی دارد.
پرچم اویغور (ترکستان شرقی) دقیقاً مشابه پرچم ترکیه تنها با رنگ متفاوت
علاوه بر این که به دلیل روابط گسترده ترکیه با آمریکا و غرب، هیچ ضرری برای این تقابل با چین، متوجه دولت ترکیه نمی شود. و در کنار این دولت ترکیه به شدت به دنبال ایجاد نقش فعال تری از خود در دنیای اسلام است. و مسلما غرب نیز خواهان این است که کشوری که آنها میانه رو می نامند، بر مناسبات جریانات اسلامی موثر باشد. و این به معنی نفوذ بیشتر آمریکا بر جریانات اسلامی خواهد بود.

4-    بازتاب خبر حوادث اخیر در چین در داخل کشور نیز واکنش هایی را به همراه داشت. دسته نخست، واکنش های مراجع گرامی، دانشجویان دغدغه مند و نیز دلسوزانی است که نگران شرایط مسلمانان چین هستند. مسلما حساسیت هایی از این نوع بسیار ارزشمند است که باید در جای مناسب و به شکلی مناسب بروز یابد.
اما بیشتر واکنش هایی که نسبت به این قضیه رخ داد، از جنسی دیگر است. جریاناتی که تا دیروز نسبت به حمایت جمهوری اسلامی از حرکت های اسلامی جهان، فلسطین، لبنان، عراق، افغانستان و ... ، رویکردهای منفی و نفی کننده اتخاذ کرده بودند، امروز نسبت به جریانی حساس شده اند که حقانیت آن چندان موثق نیست. جریاناتی که تا دیروز شعار "فلسطین رو رها کن" امروز حامی مسلمانان چین شده اند؟ آن هم جریاناتی که سابقه ی منفی وآلوده در دفاع از مسلمانان و مظلومان جهان دارند. جریاناتی که همواره جزء شعارهایشان و افتخاراتشان قطع کردن حمایت جمهوری اسلامی از مسلمانان و مظلومان جهان بوده است. مواضع شان در همین انتخابات اخیر موجود است!
یکی از نشریاتی(1) که در جریان جنگ 22 روزه از زدن تیتر برای مردم مظلوم غزه و فاجعه اسفناکی که رخ داد، دریغ ورزیدند، امروز دست به حمایت نه از مسلمانان چین، که از جریان تجزیه طلب مورد حمایت آمریکا زده اند و تیتر یک نشریه خود را به آنان اختصاص داده اند. یا نشریه ای دیگر (2) چنان گزارشی از حوادث چین نوشته است که گویا قصدش بیشتر عقده گشایی از ماجراهای پس از انتخابات دهم در کشورمان است. چنان گزارش عجولانه و با ادبیات سخیفی نوشته اند که کافی است نام چین را با ایران عوض کرده تا متوجه نیت نویسندگان آن شویم!
همین امروز هم بدون اطلاع از ماجراهای واقعی چین و کوچکترین شناخت از وضعیت مسلمانان، عقاید آنان و ... دست به انتشار مقالاتی احساسی و ژورنالیستی زده اند. کار تا آنجا پیش رفته است که اگر از آنان پرسیده شود که فرضا این حرکت اسلامی و یا مظلومانه باشد (که بررسی شد نیست!)، از کجا می دانید کار القاعده ترکستان نیست؟ دست پاچگی و سکوت آنها نشان از بی اطلاعی و برخورد خام آنها با این پدیده دارد.
و جالبتر آن که جریانات ضد انقلاب و ضد اسلام تابلو دار نیز با اینان همصدا شده اند و فریاد حمایت از معترضین چینی به عنوان مسلمان بودن آنها می دهند!
اما اینان به چه نیتی دست به چنین بازی رسانه ای زده اند؟ اگر خوش بینانه نگاه کنیم و احتمال هماهنگی قبلی را کنار بگذاریم، باید توجه داشت که این جریانات به دلیل همفکر بودن با نظریات لیبرال دموکراسی و سایر نظریات غربی، هم راستا با تحلیل های آمریکا و غرب را نسبت به جهان ارائه می دهند(3). چندان عجیب هم نیست که با رسانه های غربی هم داستان بشوند. چه آنکه سابقه ی درازی از این هم داستانی دارند.
اما از این اقدامات به دنبال نتایج دیگری هم هستند. نخست آنکه سعی کنند چنین القاء کنند که جمهوری اسلامی در مواضع خود نسبت به مظلومان و مسلمانان جهان، صداقت ندارد! همین نیت است که در بیشتر نوشته های آنان به وضوح قابل پیگیری است. اتهامی که بی شک سابقه ی انقلاب اسلامی و شکوه 30 ساله نشان داده است چنین نیست. و همواره جمهوری اسلامی علنی یا غیر علنی از جریانات اسلامی و مستضعفین جهان حمایت کرده است.
در ادامه همان نیت، به دنبال آن هستند تا حمایت مردمی از مردم مظلوم فلسطین، لبنان، عراق و ... را کم رنگ کرده و انگیزه لازم را از مردم بگیرند.
دوم آنکه این جریانات به دنبال استفاده سیاسی درونی برای تصفیه حساب های سیاسی و گروهی هستند. و در این راستا به جای انتقاد از چین و پرداختن به وضعیت مسلمانان آن دیار، تیغ انتقادها را به سمت دولت نشانه رفته اند تا شاید بتوانند کینه ها و عقده های سیاسی خود را بدین وسیله با انتقام از دولت خالی کنند.
این شواهد نشان از آن دارد که حتی اگر حرفشان حق باشد، نیت ناپاکی از آن اراده کرده اند!

5- اما وظیفه ما در این بین چیست؟ مایی که مسلمانیم نگران ظلمی که به برادران مسلمانمان و مظلومان غیر مسلمانمان در نقاط مختلف جهان هستیم، چه باید بکنیم؟ مسلما باید راهی بین سکوت مطلق و همصدایی با آمریکا و جریانات آمریکایی را برگزینیم.
در مرحله اول باید پی به حقیقت ماجرا ببریم. بفهمیم چه اتفاقی دارد می افتد. و مسلمانان چین را بشناسیم (عقایدشان، مشکلاتشان، راه های کمک به آنها و ...). در این بین کار رسانه های انقلابی و متعهد بیشتر می شود. بایستی در این شرایط هر چه بیشتر می توانند فضا را شفاف و مشخص تر کنند.
در مرحله بعد باید حرکت های مناسب را با توجه به اولویت ها، برای کمک به حل مشکلات مسلمانان چین فراهم کنیم. مسلما برای ما انگلیس با چین، آمریکا با روسیه فرق ماهوی ندارند. هر جا ظالم و مستکبری باشد با علیه اش به پا خواست و از مظلوم و مستضعف حمایت کرد. به خصوص جنبش دانشجویی مسلمان باید با تیزبینی دست به اقدام بزند؛ از دادن بیانیه و نامه نگاری با مراکز مرتبط گرفته تا کارهای بزرگتری چون تجمع و ...
همزمان با این مرحله نیز باید از رسانه ملی، وزارت خارجه و ... خواسته شود تا اگر به هر دلیلی موضع فعلی شان را اتخاذ کرده اند، اما اطلاع رسانی و ارتباط مستقیم با افکار عمومی کشورمان را فراموش نکنند. چه حتی اگر کارشان هم درست باشد، باید حقایق را به اطلاع ملت برسانند.
در انتها بایستی به این نکته مهم هم اشاره شود که در این گونه مواقع است که کمبود و ضعف جمع های مردمی که به مسائل مسلمانان جهان، با رویکردی انقلابی و آگاهانه بپردازد، احساس می شود. چیزی که برای انقلاب اسلامی که انقلابی برای جهانی بهتر است، نیازی مهم و حیاتی است.

پاورقی:
* این اطلاعات راجع به خانم قدیر از ویکی پدیا و سایت دنیای ما جمع آوری شده است.
1- آفتاب یزد
2- اعتماد، پشت پرده سرکوب مسلمانان در چین، فرزانه روستایی
3- البته در ایران به دلیل جو ضد آمریکایی و ضد غربی مردم، سعی شده است در لفافه و با پیچیدگی در کلام این همسویی را کمی پنهان کنند
فلسطین- چین، آرمان گرایی اسلام ناب – آرمان گرانمایی اسلام امریکایی
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد