نماد جهل و جسارت در فتنه سبز


یکی از ابزارهای سوء استفاده جریانهای فتنه گر و انحرافی، بهره برداری از چهره های ساده لوحی است که "جهل" و "جسارت" آنها به خوبی می تواند تامین کننده منافع فتنه گران باشد. اگر این ساده لوحان اتفاقا سابقه مثبت و وجاهتی نیز در جامعه داشته باشند، همه چیز برای بهره برداری تکمیل خواهد شد. داستان تلخ و غم انگیز سوء استفاده از "منتظری" توسط باند مافیایی "مهدی هاشمی معدوم"، نمونه ای از این سناریوست که ضربه غیرقابل جبرانی را به بدنه نظام وارد نمود و سرانجام با عزل "شیخ ساده لوح" به پایان رسید.

گویا اعتبار این سناریو در تاریخ انقلاب اسلامی هنوز به پایان نرسیده است و این بار "مهدی کروبی" قصد دارد تا نقش شیخ ساده لوح کودتای سبز را بازی نماید. و متاسفانه حوادث اتفاق افتاده پس از انتخابات 22 خرداد، نشان داد که کروبی مشخصات و ویژگی های لازم را برای حضور در این نقش دارد!

مروری بر رفتار سیاسی و مواضع اعلامی وی در چند ماه گذشته بهترین دلیل برای اثبات این ادعاست و نشان می دهد که چطور ترکیبی از "جهل" و "جسارت" در خدمت اهداف نامشروع کودتاگران قرار گرفته است.

آخرین اقدام وی که گام را از دایره جسارت فراتر نهاده و به وادی "اهانت" به ساحت مقدس مرجعیت عظام شیعه کشانده شده است، انتشار نامه وهن آلود و توهین آمیزی است که به محضر آیت الله العظمی نوری همدانی نوشته شده و مملو از عبارات و ادعاهای توهین آمیز و دروغینی است که توسط جریان پشت پرده فتنه سبز طراحی و با امضا کروبی منتشر گردیده است. وی در این نامه در اقدامی، تلاش دارد تا جایگاه مرجعیت را در طول تاریخ شیعه به مرجع عالیقدر آیت الله العظمی نوری همدانی بشناساند! و چگونه اعلام مواضع سیاسی را به معظم له گوشزد نماید!؟ غافل از اینکه در مسیر خطرناکی گام نهاده که به از دست دادن آخرین مقدار از مشروعیت وی در نزد مردم مسلمان و علاقه مند به مرجعیت ختم خواهد شد.

کروبی باید فارغ از فضای کاذب و وهم آلود ایجاد شده توسط ستاد تبلیغاتی کودتاگران، بیش از پیش در مورد شان و اعتبار خود در جامعه تحقیق نماید و بداند که کوچکتر و کم اعتبار تر از آن است که بخواهد در جایگاه "زعیم و بزرگ قوم" قرار گرفته و راه و رسم مرجعیت را به عالم بصیرت و وارسته ای چون آیت الله العظمی نوری همدانی بیاموزد. گویا کروبی قصد ندارد با چشمانی بازی به اطراف خود بنگرد و فراموش کرده است که در انتخابات 22 خرداد حتی از آراء باطله نیز کمتر رای آورده است! و در این انتخابات بازیچه برخی جریانهای فاسد قرار گرفته است، به طوری که حتی عضو برجسته ستادش نیز آشکارا اعلام می دارد که به موسوی رای خواهد داد!

بررسی ابعاد مختلف و استدلالهای باطل کروبی فراتر از این نوشتار است، اما با دقت در متن نامه مشخص می گردد که علت اصلی امضاء  این سیاهه توهین آمیز توسط کروبی چیست!

آیت الله العظمی نوری همدانی به تازگی در دیدار با کارکنان رادیو معارف در تحلیل فتنه ایجاد شده بعد از انتخابات توسط موسوی و کروبی فرموده اند: «کسانی که نسبت تقلب در انتخابات و ادعای تعرض جنسی در کهریزک را داده اند در واقع عظمت انقلاب را شکسته اند و .... اگر افرادی که در جریانات اخیر بوده اند توبه کنند می شود ائتلاف برقرار کرد»

این سخن دقیق و عالمانه حرف دل ملت ایران است که از زبان عالم عالیقدر شیعه ابراز گردیده و ماهیت فاسقانه و منافقانه سران کودتاگر را به خوبی برملا ساخته است. انتشار چنین سخنانی که خود می تواند فصل الخطابی برای ارزیابی عملکرد مدعیان در این انتخابات باشد، ته مانده آبروی و وجاهت موسوی و کروبی نزد اندک هوادار متشرع ایشان را نیز تهدید می کند و همین است که شیخ ساده لوح فتنه سبز را چنین برآشفته است!
اما کروبی فارغ از اغوای اطرافیان معلوم الحالش که وی را بازیچه رسیدن به قدرت خویش قرار داده اند، دقت نماید که از نگاه ملت ایران و افکار عمومی جامعه اسلامی، راه دیگری جز توبه و بازگشت به صف انقلابیون و تبعیت از نظرات رهبر معظم انقلاب اسلامی و مراجع عظام تقلید ندارد و گرنه سرنوشت بدتری از"منتظری" پیش روی وی قرار گرفته است.

افسران جوان درجبهه مقابله با جنگ نرم


جنگ نرم بر علیه جمهوری اسلامی ایران از برنامه های قطعی استکبار جهانی می باشد که به دلیل ناامیدی و ناتوانی از مقابله نظامی با ایران در دستور کار- به صورت جدی- قرار داده است. در این میان حوادث بعد از انتخابات فرصت بسیار مناسبی را ایجاد کرد که جنگ نرم بر علیه ایران را وارد فاز جدید ومناسبتری کند. به اعتقاد کارشناسان بهترین فضا برای اجرایی کردن هرچه بیشتر جنگ نرم در این مقطع حساس دانشگاه ها می باشد چون طراحان جنگ نرم بیشترین سرمایه گذاری را برای ایجاد شبکه و یارگیری ابتدا بر روی نخبگان و دانشگاهیان انجام داده و سپس از طریق آنها به بدنه جامعه منتقل می کنند.تعبیر زیبا و فکورانه رهبر معظم انقلاب از دانشجویان به عنوان افسران جوان درجبه مقابله با جنگ نرم نگارنده را بر آن داشت که بصورت اجمالی و گذرا به قسمتی از شرح وظایفی که می توان برای افسران جوان –دانشجویان عزیز- در اینباره متصور بود را به شرح ذیل بیاورد.

 1 - ولایت پذیری و دفاع از حریم ولایت بحث ولایت پذیری و دفاع از حریم ولایت از دو منظر قابل تامل می باشد . اول آنکه تحلیل مجموعه اقدامات انجام گرفته برای براندازی نرم –جنگ نرم- در ایران نشان می دهد که طراحان جنگ نرم بر علیه ایران به علت جایگاه ولایت فقیه در اعتقادات جامعه ایران و میزان تاثیرگذاریش و همچنین به عنوان مهمترین عامل در پیشگیری از براندازی نرم نظام جمهوری اسلامی آنهم با وجود گذشت قریب به سه دهه از عمر انقلاب ایران ، بیشترین طراحی را برای مشروعیت زدایی و مخصوصا اعتبار زدایی از جایگاه ولایت فقیه و به صورت مشخص از شخص مقام معظم رهبری را در دستور کار خود قرار داده اند. دوم انکه ولایت فقیه به عنوان یک فقیه عالم و با تقوا وعادلترین و آگاه ترین فرد به مسایل سیاسی و حکومتی قطعا شایسته ترین فرد برای اطاعت پذیری نیز خواهد بود . در چند ماه اخیر در حوادث بعد از انتخابات یکبار دیگرنقش رهبری و جایگاه آن برای حفظ نظام به خوبی برای دوست و دشمن آشکار شد،آنهم در شرایطی که شاید بسیاری از اهداف برای تحقق انقلاب مخملی در ایران اتفاق افتاده بود و یا شرایطش مهیا شده بود. رهبری بزرگوار به عنوان فصل الخطاب و همچنین به عنوان مهمترین رکن جامعه ایران برای حفظ و انسجام ملی و اسلامی سبب شد که کشور از فتنه ی بزرگ به سلامت عبور کند . وجود ولایت فقیه به عنوان بزرگترین عامل در جلوگیری از بوجود آمدن انقلاب مخملی در ایران نشان داد که تفاوت ایران با گرجستان ، اوکراین و حتی کشور قدرتمندی همچون شوری سابق دروجود جایگاه ولایت فقیه در ساختار حکومتی و سیاسی و مذهبی می باشد.بنابراین این دو موضوع نشان می دهد که افسران جوان باید در اولین گام ها ولایت پذیری و دفاع از حریم ولایت را در صدر برنامه های خود برای مقابله با جنگ نرم را قرار دهند.

ادامه مطلب ...

ضد ولایت فقیه کیست؟ (پاسخ رهبری)

یاورم، خامنه ای رهبرم


مطالبه کردن با دشمنى کردن فرق دارد. اینکه ما گفتیم گاهى اوقات معارضه‏ى با مسئولان کشور نشود - که الان هم همین را تأکید میکنیم؛ معارضه نباید بشود - این به معناى انتقاد نکردن نیست؛...

به معناى مطالبه نکردن نیست؛ در باره رهبرى هم همینجور است. این برادر عزیزمان میگوید «ضد ولایت فقیه» را معرفى کنید. خوب، «ضد» معلوم است معنایش چیست؛ ضدیت، یعنى پنجه در افکندن، دشمنى کردن؛ نه معتقد نبودن. اگر بنده به شما معتقد نباشم، ضد شما نیستم؛ ممکن است کسى معتقد به کسى نیست. البته این ضد ولایت فقیه که در کلمات هست، آیه‏ى مُنزل از آسمان نیست که بگوئیم باید حدود این کلمه را درست معین کرد؛ به هر حال یک عرفى است. اعتراض به سیاستهاى اصل 44، ضدیت با ولایت فقیه نیست؛ اعتراض به نظرات خاص رهبرى، ضدیت با رهبرى نیست. دشمنى، نباید کرد. دو نفر طلبه کنار همدیگر مى‏نشینند؛ خیلى هم با هم رفیقند، خیلى هم با هم باصفایند، همدرس هستند، مباحثه میکنند، حرف همدیگر را رد میکنند؛ این حرف او را رد میکند، آن حرف این را رد میکند. ردکردن حرف، به معناى مخالفت کردن، به معناى ضدیت کردن نیست؛ این مفاهیم را باید از هم جدا کرد. بنده از دولتها حمایت کرده‏ام، از این دولت هم حمایت میکنم؛ این به معناى این نیست که همه‏ى جزئیات کارهائى که انجام میگیرد، مورد تأیید من است، یا حتّى من از همه‏اش اطلاع دارم؛ نه، لازم نیست. اطلاع رهبرى از آن مجموعه‏ى حوادث و رویدادهائى لازم است که به تصمیم‏گیریهاى او، به جهتگیریهاى او و به انجام تکالیف و وظائف او ارتباط پیدا میکند، نه اینکه حالا از همه‏ى چیزهائى که در محیط دولت و محیط کار وزارتخانه‏ها اتفاق مى‏افتد، باید حتماً رهبرى مطلع باشد؛ نه، نه لازم است، نه ممکن است؛ موافقت با آنها هم لازم نیست. بعضى از اشخاص و بعضى از کارها ممکن است در مجموعه‏ى دولتى وجود داشته باشد که صددرصد مورد اعتماد و مورد تأیید ماست، اما آن کار را ما تأیید نکنیم؛ چون دلیل ندارد که رهبرى وارد محیط اجرائى شود؛ به دلیل اینکه مسئولیتها مشخص است و باید مسئول، وزیر، رئیس فلان مرکز یا بنگاه فرهنگى یا اقتصادى، وظائف خودش را انجام بدهد. بنابراین ما به هیچ وجه انتقاد کردن را مخالفت و ضدیت نمیدانیم. بعضى تصور میکنند که ما چون از مسئولان کشور، از دولت محترم - که واقعاً دولت خدمتگزار و باارزشى است؛ حقاً و انصافاً. کارهائى هم که دارد انجام میگیرد، مى‏بینید؛ کارها جلو چشم است. باید انسان بى‏انصاف باشد که اهمیت این کارها را انکار کند - حمایت میکنیم، این حمایت و این طرفدارى، به معناى این است که انتقاد نباید کرد، یا من خودم انتقاد نداشته باشم؛ ممکن است مواردى هم انتقاد داشته باشم.